داستان‌های نگفته

Sunday, March 2, 2008

 


لیزای عزیزم

نامه‌ات با تاخیر به دست من رسید، امیدوارم برای جواب دادن دیر نشده‌باشد. از آن‌جایی که من در جریان زندگی شما نیستم اظهار ِ نظر برایم دشوار است ولی سعی می‌کنم به‌خاطر دوست‌داشتن تو و ریکاردو خاطرات‌مان را به یادت بیاورم تا ازاین جدایی منصرف شوی.
اولین ملاقات‌تان در مهمانی باغ ِ ک بود. مرد خوش‌لباسی بود. وقتی با آن لباس قرمز کوتاه وارد تالار رقص شدی و چشم‌های او روی ساق‌های تراشیده‌ات خشک شد می‌دانستم آینده‌ی شما به هم گره خواهد خورد.
روز تولد جوآن در خانه‌ی کریس را فراموش کرده‌ای؟ چه‌قدر به نظر خوشبخت می‌آمدید و چه‌قدر دوست‌داشتنی‌تر شده بودی. یادم هم هست که تو تنها نشسته بودی و او با دوست تازه‌ی خانم پاک می‌رقصید.
مراسم باشکوه عروسی‌تان هر دو فوق‌العاده بودید. چرا یادش رفته بود حلقه را با خودش بیاورد؟
چهارم اوت سه‌سال پیش را چه؟ که با گریه آمدی خانه‌ی ما و گفتی ریکاردو با بیوه‌ی خانم نیچ رابطه‌دارد.
دو سال پیش را هم که لابد یادت نمی‌رود، رفت به مسافرت و یک‌سال بعدش برگشت. من واقعن متعجبم چطور این‌همه سال با این مردک زندگی کردی، به فرض هم که چشم‌های قشنگی داشته‌باشد.
طلاق بگیر.

قربانت
سیلویا

لیزای عزیزم

نامه‌ات با تاخیر به دست من رسید، امیدوارم برای جواب دادن دیر نشده‌باشد. از آن‌جایی که من در جریان زندگی شما نیستم اظهار ِ نظر برایم دشوار است ولی سعی می‌کنم به‌خاطر دوست‌داشتن تو و ریکاردو خاطرات‌مان را به یادت بیاورم تا ازاین جدایی منصرف شوی.
اولین ملاقات‌تان در مهمانی باغ ِ کارل‌هام بود. مرد خوش‌لباسی بود. وقتی با آن لباس قرمز کوتاه وارد تالار رقص شدی و چشم‌های او روی ساق‌های تراشیده‌ات خشک شد می‌دانستم آینده‌ی شما به هم گره خواهد خورد.
روز تولد جوآن در خانه‌ی کریس را فراموش کرده‌ای؟ چه‌قدر به نظر خوشبخت می‌آمدید و چه‌قدر دوست‌داشتنی‌تر شده بودی. یادم هم هست که تو تنها نشسته بودی و او با دوست تازه‌ی خانم پاک می‌رقصید.
مراسم باشکوه عروسی‌تان هر دو فوق‌العاده بودید. چرا یادش رفته بود حلقه را با خودش بیاورد؟
چهارم اوت سه‌سال پیش را چه؟ که با گریه آمدی خانه‌ی ما و گفتی ریکاردو با بیوه‌ی نیچ رابطه‌دارد.
دو سال قبل را هم که لابد یادت نمی‌رود، رفت به مسافرت و یک‌سال بعدش برگشت. من واقعن متعجبم چطور این‌همه سال با این مردک زندگی کردی، به فرض هم که چشم‌های قشنگی داشته‌باشد. به دَرَک!
طلاق بگیر.

قربانت
سیلویا








Dec 10, 2006 |
Jan 8, 2007 |
Feb 13, 2007 |
Feb 16, 2007 |
Apr 29, 2007 |
May 7, 2007 |
May 8, 2007 |
May 19, 2007 |
May 26, 2007 |
Jun 8, 2007 |
Jun 9, 2007 |
Jun 10, 2007 |
Jun 19, 2007 |
Jul 1, 2007 |
Jul 29, 2007 |
Aug 5, 2007 |
Sep 22, 2007 |
Nov 17, 2007 |
Nov 26, 2007 |
Nov 27, 2007 |
Dec 19, 2007 |
Jan 13, 2008 |
Jan 16, 2008 |
Jan 30, 2008 |
Feb 9, 2008 |
Mar 2, 2008 |
Apr 4, 2008 |
Apr 26, 2008 |
May 26, 2008 |
May 30, 2008 |
Jun 1, 2008 |
Jul 2, 2008 |
Jul 9, 2008 |
Jul 14, 2008 |
Sep 6, 2008 |
Oct 3, 2008 |
Dec 2, 2008 |
Jan 5, 2009 |
Jan 18, 2009 |
Jan 28, 2009 |
Feb 3, 2009 |
Mar 9, 2009 |
Apr 11, 2009 |
Aug 25, 2009 |
Nov 22, 2009 |
Mar 3, 2010 |
Aug 11, 2010 |